تئوری کنترل دروازه درد چیست و چگونه کار می‌کند؟

0 3,545

تئوری کنترل دروازه درد نشان می‌دهد که طناب نخاعی بدن دارای یک گیت یا دروازهٔ عصبی است که سیگنال‌های درد را مسدود می‌کند یا به آنها اجازه می‌دهد به سمت مغز بروند.

به گزارش ایستاتگ و به نقل از verywellmind،  تئوری کنترل دروازه درد اغلب برای توضیح مسائل مربوط به درد خیالی و مزمن استفاده می‌شود.

تئوری کنترل دروازه درد

تئوری کنترل دروازه درد

بر خلاف دروازه واقعی، که باز و بسته می‌شود تا همه چیز از آن عبور کنند، دروازه درد در نخاع در هنگام حمل سیگنال‌های درد تفاوت قائل می‌شود.

در این دروازهٔ کنترل درد، به سیگنال‌های درد که از طریق رشته‌های عصبی کوچک حرکت می‌کنند، اجازه عبور داده می‌شوند در حالی که سیگنال‌های ارسال شده توسط رشته‌های عصبی بزرگ مسدود می‌شوند.

در سال 1965، محققین رونالد ملزاک و پاتریک وال مقاله‌ای را منتشر کردند که در آن نظریه کنترل دروازه درد را تشریح می‌کرد. هدف این مقاله کمک به چگونگی تأثیر حالت‌های ذهنی درک درد، در کاهش یا افزایش احساس درد بود.

 

ملزاک و وال مدعی بودند که این فرآیند توضیح می‌دهد که چرا ما تمایل داریم محل جراحات و زخم را بعد از وقوع حادثه مالش دهیم.

برای مثال، وقتی ساق پا خود را به صندلی یا میز می‌کوبید، ممکن است نقطه آسیب دیده را مالش دهید.

افزایش حس لمسی طبیعی به مهار درد کمک می‌کند، بنابراین درک درد را کاهش می‌دهد.

قبل از نظریه کنترل دروازه درد، دانشمندان نظریه‌های دیگری در مورد درد داشتند. سه مورد از این نظریه‌ها به شرح زیر است:

 

تئوری اختصاصی بودن درد:

تئوری اختصاصی نشان می‌دهد که هر مسیر درد مجزا است. همچنین هر گیرنده و فیبر حسی، محرک خاصی دارد که به آن حساس است.

 

نظریه شدت درد:

این تئوری درد می‌گوید که محرک‌های خاص مسیر مشخصی ندارند. در عوض، شدت یک محرک با تعداد تکانه‌های عصبی تعیین می‌شود.

 

نظریه الگوی درد:

بر اساس نظریه الگوی درد، اندام‌های حسی مختلف به محرک‌ها، پاسخ متفاوت می‌دهند. محققان مدت‌ها مشاهده کرده‌اند که افکار، احساسات و انتظارات ما می‌توانند بر درک ما از درد تأثیر بگذارند.

برای مثال اگر ناراحت یا ترسیده باشید، درد ممکن است شدیدتر از زمانی که آرام بودید به نظر برسد.

 تئوری کنترل دروازه درد چگونه کار می‌کند؟

تئوری کنترل دروازه درد

وقتی آسیب رخ می‌دهد، سیگنال‌های درد به نخاع و سپس به مغز منتقل می‌شوند.

ملزاک و وال پیشنهاد می‌کنند که در طول مسیر، پیام‌های درد با دروازه‌های عصبی مواجه می‌شوند که اجازه عبور این سیگنال‌ها را کنترل می‌کنند.

 

در برخی موارد، سیگنال‌ها به آسانی و سرعت منتقل می‌شوند و درد با شدت بیشتری تجربه می‌شود. در موارد دیگر، پیام‌های درد به حداقل می‌رسد یا حتی به مغز نمی‌رسد.

این مکانیسم دروازهٔ درد در شاخ‌های پشتی نخاع انجام می‌شود.

اینها بخش‌هایی از ماده خاکستری در ستون فقرات خلفی هستند که ظاهری شبیه شاخ دارند.

هم رشته‌های عصبی کوچک که فیبرهای درد نام دارد و هم رشته‌های عصبی بزرگ که فیبرهای طبیعی برای لمس، فشار و سایر حواس پوست هستند؛ اطلاعات را به دو ناحیه از شاخ پشتی منتقل می‌کنند.

یکی از بخش‌های شاخ پشتی که اطلاعات را دریافت می‌کند، سلول‌های انتقال هستند.

این سلول‌ها اطلاعات را از نخاع به مغز منتقل می‌کنند.

بخش دیگر نورون‌های بازدارنده ای هستند که انتقال اطلاعات حسی را متوقف کرده یا مانع از آن می‌شوند.

 

رشته‌های عصبی بزرگ در مقابل رشته‌های عصبی کوچک

فعالیت رشته‌های عصبی بزرگ، نورون‌های بازدارنده را تحریک می‌کند و انتقال اطلاعات درد را کاهش می‌دهد.

وقتی فعالیت رشته‌های بزرگ در مقایسه با فعالیت رشته‌های کوچک بیشتر باشد، افراد درد کمتری را تجربه می‌کنند.

این بدان معنی است که دروازه‌های درد بسته است.

فیبرهای کوچک مانع از بین رفتن نورون‌های بازدارنده می‌شوند و به اطلاعات درد اجازه می‌دهند به مغز منتقل شوند.

فعالیت فیبر کوچک می‌تواند نورون‌های بازدارنده را غیرفعال کند و اجازه دهد درک درد رخ دهد. به عبارت دیگر، دروازه‌های درد باز می‌شود.

 

تاثیر تئوری کنترل دروازه درد بر انسان

نظریه کنترل دروازه درد باعث تحقیقات بیشتر در این زمینه شد و به توسعه رویکردهای درمانی جدید کمک کرد.

این تأثیرات فراتر از آن چیزی بود که محققان اولیه انتظار داشتند.

ملزاک و وال همچنین خاطرنشان کردند که استعاره دروازه درک درد به عنوان راهی برای کمک به مردم برای درک مفهوم اصلی عمل می‌کند.

پزشکان اغلب از استعاره دروازه درد برای کمک به بیماران در درک اینکه چگونه و چرا درد می‌تواند تا این حد نوسان داشته باشد استفاده می‌کنند.

همچنین تئوری کنترل دروازه درد برای توضیح اینکه چرا ماساژ و لمس می‌توانند به عنوان استراتژی‌های مدیریت درد در هنگام زایمان مفید باشند استفاده می‌کنند.

از آنجا که لمس کردن، فعالیت رشته‌های عصبی بزرگ را افزایش می‌دهد، سیگنال‌های درد را مهار می‌کند. این نظریه حتی برای توضیح مزایای رقصیدن و موسیقی برای تسکین درد زایمان استفاده می‌شود.

 

نحوه استفاده از دروازهٔ کنترل برای کاهش درد

تئوری کنترل دروازه درد پیشنهاد می‌کند که  پیدا کردن راه‌هایی برای بستن دروازه درد بین نخاع و مغز می‌تواند به کاهش درد کمک کند.

چندین استراتژی وجود دارد که می‌توانید برای این کار انجام دهید:

 

در هنگام درد روی چیز دیگری تمرکز کنید:

آیا تا به حال شده که درد داشته باشید، اما هنگام صحبت کردن با یک دوست یا هنگام تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود، درد کاهش یابد؟ یافتن راهی برای پرت کردن حواس یکی از راه‌های بسته شدن دروازه است و در نهایت درد شما را کاهش می‌دهد.

ورزش منظم

داشتن فرم بدن ایده آل و خوب راه دیگری برای جلوگیری از ارسال سیگنال درد به مغز است. شما باید حداقل 150 دقیقه فعالیت با شدت متوسط در هفته داشته باشید. اگر یک بیماری مزمن دارید یا درد می‌کشید، توصیه می‌شود تا جایی که می‌توانید فعال باشید.

آرومش

پیدا کردن راه‌هایی برای آرامش مانند پیاده روی در فضاهای سبز یا نشستن روی مبل و کتاب خواندن می‌تواند به آرامش شما کمک کند. آرام سازی پیشرونده عضلانی (PMR) گزینهٔ دیگری است که دروازهٔ کنترل درد را می‌بندد. یک مطالعه نشان داد که انجام PMR به کاهش شدت درد در بیماران مبتلا به سرطان زنان که تحت درمان با شیمی درمانی بودند، کمک کرد.

خوش بین باشید

راه دیگر برای جلوگیری از رسیدن سیگنال‌های درد به مغز، داشتن دیدگاه خوش بینانه است.

برای مثبت ماندن سعی کنید و کارهایی را انجام دهید که شما را شاد می‌کند. تحقیقات نشان می‌دهد که افراد شادتر معمولاً درد کمتری دارند در حالی که افرادی که همیشه نگران هستند، اغلب درد بیشتری را تجربه می‌کنند.

تکنیک‌های ضد تحریک

ماساژ، پد حرارتی و طب سوزنی همگی تکنیک‌هایی هستند که می‌توانند به بسته شدن دروازه درد کمک کنند. اینها را بخشی از روتین خودمراقبتی خود قرار دهید تا دردتان کم شد.

استرس، تنش، تمرکز بر درد، و عدم فعالیت، همگی می‌توانند دروازه را باز کنند. بنابراین، اجتناب از این عوامل یا محدود کردن آنها می‌تواند به کاهش درد شما کمک کند.

 

مشکلات تئوری کنترل دروازه درد

در حالی که این روش یکی از تاثیرگذارترین تئوری‌های درک درد است، اما بدون مشکل نیست.

بسیاری از ایده‌های ارائه شده توسط ملزاک و وال توسط تحقیقات ثابت نشده اند، از جمله وجود یک سیستم دروازه ای واقعی در نخاع.

به علاوه، همه متقاعد نشده‌اند که تئوری کنترل دروازه درد کارساز است.

برخی معتقدند که این نظریه حاوی مشکلات مبتنی بر زیست شناسی انسان است. برای مثال، با این تصور که تمام پایانه‌های آکسون نورون تحریکی، تحریک‌کننده هستند و تمام پایانه‌های آکسون نورون مهاری، مهارکننده هستند، تناقض دارد.

حتی خود ملزاک بعدها اعتراف کرد که تئوری کنترل دروازه درد نتوانست درد خیالی و درد مزمن را توضیح دهد.

با بینش ارائه شده توسط تحقیقات جدید، او نظریه جدیدی از عملکرد مغز را در سال 1996  فاش کرد که برای توضیح بهتر مسائل پیچیده درد و ارتباط آنها با روانشناسی و علوم اعصاب است.

 

در حالی که تئوری کنترل دروازه درد همه بخش‌های تجربه درد را توضیح نمی‌دهد، ملزاک و وال اولین کسانی بود که عوامل روان‌شناختی که بر ادراک و تجربه درد تأثیر می‌گذارند، را در نظر گرفتند.

در ابتدا، مقاومت زیادی در برابر این نظریه وجود داشت، اما به مرور زمان به تغییر رویکردهای مدیریت درد کمک کرد و توانست ایده‌ها بهتری برای کنترل درد داشته باشد.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.